عاشقي آوارگي بي چارگي داره به پيش
مرد بايد بود و رفت بايد گذشت از جان خويش
زندگي بي عشق مرگ است مرگ بر اين زندگي
زنده باد عاشق پرستي زنده باد اين زندگي
پيش چشم آدم آواره گل هم بوي کاهگل مي دهد
زندگي دور از وطن طعم هلاهل مي دهد
سرورم تاج سرم اول سلامم با شماست
قبله گاه من شما ختم کلامم با شماست
سرورم تاج سرم اول سلامم با شماست
خانقاه من شما ختم کلامم با شماست
زندگي بازيست من بازيگر بازيچه هاي قلب خويشم
عاشقي مردم پرستي عشق ورزيدن به هستي از نفس افتاده پيشم